نیم منم شد سرگذشت
روزگار کودکی ، نوجوانی و جوانی گذشت
طی شد ،گذشت ،شد سرگذشت
دوستی های پاک وصاف و خالص طی شد ، از سرگذشت
دل گویه ای هم شاید گفتم ،در عوض تا توانستمشنفتم
همه دلها به نظر پاک وصاف بود
همه غمها از خاطر و از سر گذشت
تازه واردها یکی یکی آمدند
هرکدام خواسته ای هریک منظوری
همه را بر دیده و بر سر گذاشتم
همه ازسر گذشت
بی منت و با محبت اگر کمی بود
زیر پا گذاشتم ،تا نگردد سرگذشت
هریک ناز و هرکدام ادعایی
غیرت و دل زیر پا گذاشتم
همگی از سر گذشت
خلاصه
هرکه ، هر چه ، هر جا
هرجور که خواست آن شدم
مهم بودند ،نخواستم گمان برند از سر گذشت
نوبت من شد
من ها شان ،همه منم منم شد
نیم من شد نهایم همه
پاسخشان منم منم شد
منم منماین ومن من آنها
برایم حسرت و غم و مهر غم بر سرگذشت شد
هنوز نیم منم ، من ، در لا لوی من من منم هایشان
دلم نیمدل شد ، در ستیز من من منمهایشان
حالا فقط
نیم نگاهی بر دلم ، نیم منی باشید ،بر نیم منم
نه ،باشید ،به ، منی ، بر نیم منم
تا ببرید حسرت از جان وتنم
حالا دیگر نیم آرزوییست ،آرزو بر دلم
عمرم از نیمه گذشت در شگفتم همه نیم ها قسمت من است
بر تربتم اما نیم دل میا
یامیا یا اگر آمدی
آنجا را با دو پا و یک دل ،کامل بیا
اگر پایت نمی آید حتما نمیخواهد دلت
اینهمان منم منم منم ها ست
که دلت با پایت میگوید بامن راه میا رضا(تنها )
24/9/1397
,منم ,نیم ,، ,سرگذشت ,دل , ,گذشت ,از سر ,شد ,سرگذشت
درباره این سایت